تور تفریحی گنو
چهارشنبه هفته گذشته ساعت شش عصر از طرف اداره ماماني رفتيم گنو البته اصلا قرار نبود بريم چون ثنا گلي يه كم مريض احوال بود و سرفه ميكرد ولي اصرار دوستان باعث شد بريم و دخمل گل من هم كه گردشيه كلي ذوق كرد عصر تا گفتم ثنا بيدار شو ميخوايم بريم گنو مثل برق از جات بلند شدي . ولي اينم بگم خيلي خوش گذشت جاي همه دوستان خالي بود
به پیشنهاد ثنا گلی سوار منو ریل شدیم و ثنا خانوم تو بغل مامانی نشسته بود و ذوق میکرد غافل از اینکه مامانش حسابی ترسیده بود و وقتی گفتی مامانی خیلی خوشه یه دور دیگه سوار شیم میخواستم خودمو از اون بالا پرت کنم پایین .
این عکسو خاله زهره ازت گرفت که خیلی ناناز شده دستش درد نکنهو کلی هم منو دعوا کرد که دختر به این خوبی چرا میگی تو گرفتن عکس اذیت میکنه
راستي يادم رفت بگم دوستات هم بودن ساغر و شيدا جون و يه دوست جديد هم پيدا كردي به اسم نيوشا كه تو اتوبوس كلي با هم بازي كردين و شعر خوندين و حسابي خوش به حالت شد.
این گلا هم تقدیم به خاله زهره به خاطر عکس قشنگی که از ثنا گلی گرفته